کیس استادی 1 : سئو سایت پزشکی (حوزه چاقی)

اصل مطلب:
فهرست مطالب

مدت ها بود که قصد داشتم یک سری پروژه های سئو خودم را در قالب کیس استادی معرفی کنم.

کارهایی که انجام دادم، نتیجه ای که گرفتم!

اولین کیس استادی را اختصاص می دهم به یک پروژه 4.5 ماهه در زمینه پزشکی و عمل های لاغری و چاقی. این پروژه به اتمام رسید و نتایج جالبی داشت، در نتیجه قطعا کیس جذابی خواهد بود.

شرحی از وضعیت سایت پیش از شروع پروژه

این پروژه در حدود 5 ماه پیش به من پیشنهاد شد. پیش تر از آن، پروژه چیزی در حدود 2-3 ماه (تا جایی که من متوجه شدم) در دست متخصص سئو دیگری بوده است که متاسفانه نتایج و دستاوردهای جالبی نداشته بود.

اگر مستند بخواهم بگویم، در آمار سرچ کنسول آخرین هفته پیش از شروع پروژه، میانگین کلیک های روزانه این وبسایت برابر 9.42 بود.

وبسایت از لحاظ محتوایی، مشکل زیادی نداشت. تقریبا تمامی صفحات خدمات به خوبی تارگت و ایجاد شده بودند. همچنین پست های بلاگ متنوعی در هر زمینه کاری منتشر شده بود، اما تعداد آن زیاد نبود. چیزی در حدود 20 پست بلاگ.

وبسایت یک سری مشکلات در ساختار urlها داشت و لینک سازی های داخلی را به نظر من به شیوه درستی انجام نداده بود.

همچنین از لحاظ رپورتاژ و بک لینک، وبسایت تقریبا 0 بود و طبیعتا می توان گفت به همان نسبت از نظر E-A-T نیز ضعیف بود.

به این نکته هم توجه کنید که استارت این پروژه، حدود 2 ماه پیش از آغاز اعتراضات سراسری ایران بود و در آن شرایط، اینترنت پایدار و در حالت همیشگی خود بود.

با این شرایط، پروژه از 135 روز قبل از انتشار این پست آغاز شد.

ماه 1 : پی ریزی عمیق برای ایجاد سازه ای مستحکم!

اولین کاری که من برای هر سایت و هر پروژه ای انجام می دهم، اصلاح ساختار صفحات داخلی وبسایت است.

شدیدا معتقدم در یک حوزه با رقابت معمولی، وبسایتی که ساختار صفحات آن درست باشد، می تواند بدون هیچ کار جدی و سنگینی برای سئو، رتبه های خوبی بگیرد.

به همین دلیل در مورد این سایت، اول رفتم به سراغ اصلاح ساختار URLها، اصلاح مادر فرزندی صفحات و در مرحله بعدی اصلاح لینک سازی داخلی.

در مورد ساختار URLها، بنظر من همیشه سعی کنید مادر فرزندی صفحات را در URL نشان دهید. نمیدانم چرا، اما تاثیر دارد.

مثلا اگر یک صفحه کلی دارید به اسم «جراحی های چاقی» و زیر مجموعه آن صفحه ای است برای «عمل اسلیو معده»، حتما URLها را به شکل زیر بچینید :

  • جراحی های چاقی : Example.com/surgery
  • عمل اسلیو معده : Example.com/surgery/sleeve

در مورد این سایت، به عنوان مثال ساختار همین صفحه اسلیو معده، به شکل Example.com/sleeve بود و حقیقتا فرزندی این صفحه نسبت به صفحه کلی جراحی های چاقی را نشان نمی داد.

پس از اصلاح این مشکل، لینک سازی های داخلی را بهبود دادم.

نیازی نبود از تمامی صفحات به همدیگر لینک داده شود! این اسپم است. فقط باید از صفحات مرتبط و در جایی که نیاز است از لینک داخلی استفاده کنیم تا هم یوزر پسند باشد و هم گوگل پسند، البته که گوگل فرندلی واژه بهتری است 🙂

من سعی کردم لینک های داخلی رفت و برگشتی، بین صفحات پدر و فرزند ایجاد کنم. همچنین سعی کردم از صفحاتی که با یکدیگر مرتبط نیستند (مخصوصا پست های بلاگ یک مانی پیج، با صفحه مانی پیج دیگر)، لینک داخلی ندهم.

تا به اینجا به زعم خودم، 35 درصد کار را انجام دادم.

یک سری مشکلات جدی دیگر در UX سایت مشاهده کردم و از آنجایی که کاملا معتقدم “سئو بیان متفاوتی از UX است” و در مفهوم هردو یک چیز هستند، برای همین سریعا مشکلات طراحی و کاربری سایت را به برنامه نویس انتقال دادم.

بارز ترین مشکل این بود که در تمامی صفحات (مانی پیج ها + پست های بلاگ) در قسمت Above the Fold، یک تصویر شاخص بزرگ نمایش داده می شد و هیچ رد و اثری از محتوا به چشم نمی خورد.

اگر بدانید که Above the Fold جذاب و مناسب تا چه حدی می تواند کاربر را بیشتر در سایت نگه داری کند، آن موقع شما هم با من هم نظر می شوید که این یک مشکل اساسی برای این سایت بود. سریعا آن را به برنامه نویس گفتم و قرار شد در این بخش، یک تصویر نشان دهیم، به اضافه عنوان و یک چکیده دوخطی از محتوا.

این ها فعالیت هایی بود که در ماه اول فعالیت این پروژه انجام دادم.

ماه 2 : تلاش برای جلب توجه اولیه گوگل

در شروع ماه جدید، من یک سازه نسبتا محکم برای خودم ساخته بودم و تقریبا زمان آن بود که خودم را به گوگل عرضه کنم.

بگذارم وبسایتم را ببیند و شاهکارم را تحسین کند.

اما با دست خالی و بدون پیشکش نمی توان به دیدار حضرت گوگل رفت. برای همین نیاز به محتوا داشتیم.

پس این ماه کاملا شیفت دادیم به سمت تولید محتوا. طبق برنامه، 15 محتوای حدودا 1000 کلمه ای برای سایت در نظر گرفتیم.

قصد من این بود که صرفا سرعت انتشار را افزایش دهم و در گام های بعدی به سراغ آپدیت محتوا و افزایش کیفیت برگردم. برای همین 1000 کلمه به نظرم کافی بود.

نکته مهم دیگر این بود که سایت حدود 11 مانی پیج و 11 خدمت مختلف برای ارائه دادن داشت. اگر ساختار تاپیک-کلاستر را بلد باشید، می دانید که اینجا من نیاز به یک تصمیم گیری مهم دارم:

آیا باید برای تمامی تاپیک ها کلاستر ایجاد کنم، یا تنها یک تاپیک را سفت بچسبم؟

من تصمیم گرفتم 2 تاپیک را برای فعالیت انتخاب کنم. 2 تاپیکی که سرچ بیشتری دارند، سوددهی بیشتری دارند و از همه مهمتر، رتبه گرفتن روی آنها بیشتر کارفرما را راضی می کند 🙂

یکی از تاپیک ها «عمل اسلیو معده» و دیگری «عمل بای پس معده» بود. یک مزیت دیگر انتخاب این 2 تاپیک این بود که به یکدیگر هم ارتباط نزدیکی دارند و می توان لینک های داخلی زیادی را با هم رد و بدل کرد.

اکنون زمان تعیین عنوان برای تولید 15 محتوا در 2 حوزه خاص بود.

خب طبیعتا من از قبل کیورد ریسرچ و کیورد تارگتینگ را انجام داده بودم و کلی عنوان آماده داشتم اما فقط لانگ تیل ها مدنظر من بود. به این دلیل که لانگ تیل ها خیلی سریع تر می تواند من را به رتبه های بالای گوگل برساند.

با استفاده از لانگ تیل ها، کلی عنوان بلاگ برای هر تاپیک تعیین کردم و 15 مورد آنها را برای این ماه سفارش دادم.

جدای از بحث تولید محتوا، با توجه به تغییراتی که ماه گذشته در ساختار urlها داده بودم، تعدادی خطا (404 و …) در سرچ کنسول ایجاد شده بود که همه آنها را برطرف کردم.

* در همین حوالی بود که اوضاع اینترنت به هم ریخت!

ماه 3 : تداوم، تداوم، تداوم، پیروزی!

ماه سوم، ماه مقاومت و ادامه دادن بود. باید سرعت محتوا و نظم انتشار آن حفظ می شد تا گوگل حواسش را به ما بدهد.

این ماه نیز همان 15 محتوا را برای همان 2 تاپیک ادامه دادم. تقریبا داشتیم به سمتی می رفتیم که برای هر لانگ تیلی در حوزه اسلیو معده و بای پس معده، مقاله داشتیم.

در این میان، باید سئو محتوا هر مقاله را به خوبی رعایت می کردم. شاخص ترین کارهایی که می کردم این موارد بودند؛

  • بهینه سازی پاراگراف اول یا چکیده: متنی غنی از کلمه کلیدی، جذاب، همراه با لینک داخلی به تاپیک مربوطه می نوشتم. کلمه کلیدی را هم بولد می کردم.
  • لینک سازی داخلی: از همه پست ها 2 لینک داخلی ثابت داشتم، یکی به تاپیک مربوطه و یکی به صفحه اصلی با نام برند. همچنین به پست های مرتبط از همان تاپیک نیز لینک هایی می دادم.
  • لینک به منبع: در انتهای تمامی مقالات عبارت Source: example.com را می نوشتم و بولد می کردم. لینک به منبعی معتبر و مرتبط.
  • باکس نویسنده: برای افزایش E-A-T، باکسی برای معرفی نویسنده (که در واقع همان دکتر معالج بود) در انتهای تمامی پست ها در نظر گرفتم. همچنین برای تمامی صفحات، متاتگ author را نیز در نظر گرفتم که نام فارسی دکتر بود. همان نام برند سایت.
  • تصویر و …: تمامی پست ها تصویر + تگ alt را طبیعتا داشت. علاوه بر آن، هرکجا ویدئوی مرتبطی از دکتر ضبط شده بود، در صفحه امبد می کردم.
  • نکات نگارشی: پاراگراف بندی ها، نقطه ها و ویرگول ها و علائم نگارشی، جمله بندی ها و …، از مواردی بود که در هر محتوا رعایت می شد. یعنی تقریبا هر محتوا را چندبار خودم شخصا می خواندم و ادیت می کردم.

این ماه تقریبا به همین منوال گذشت به اضافه این که لینک سازی دستی را کم کم شروع کرده بودم.

حس نمی کنم نیازی به گفتن استراتژی لینک سازی های دستی باشد چرا که خیلی کار پیچیده ای نبود.

ماه 4 : استفاده از نیترو رپورتاژ

ماه چهارم ماه رپورتاژ آگهی بود. با یک بودجه محدود در حدود 2 میلیون تومان کار را شروع کردم.

برای چه صفحاتی لینک سازی کردم؟ برای پست های بلاگ.

یک پست بلاگ که می دانستم در صورت رتبه گرفتن، بازدید و ورودی خوبی برای من می آورد را هدف قرار دادم.

یکی دو محتوای دیگر حول همان محور تولید کردم و هر کدام را در 2 رسانه نسبتا متوسط و مختلف منتشر کردم. در هر رپورتاژ 2 لینک خروجی گرفتم. یکی برای پست بلاگ هدف و دیگری با نام برند برای صفحه اصلی.

پس از انتشار رپورتاژ اما کار من تمام نشد. قصد داشتم برای هر رپورتاژ به صورت جداگانه کامنت مارکتینگ کنم. یکی دوتا از رسانه ها بدقولی کردند و کامنت های فیک من را منتشر نمی کردند. اما من شروع کردم به اصرار و تیکت بازی، تا اینکه قبول کردند و کامنت ها منتشر شد.

با توجه به اینکه کلمات کلیدی خود رپورتاژ خیلی ساده نبود و خود رسانه ها هم چندان قوی نبودند، اما توانستم هر رپورتاژ را به حدود صفحه 2 و 3 برسانم.

در کنار آن یک کمپین دیگر با همین حدود ران کردم و در آن یک محتوای پرسرچ و بی طرف درباره اسامی پزشکان جراح نوشتم و آن را به 3 رسانه مختلف دادم تا به صورت یکسان آن را منتشر کنند. در هر کدام هم یک لینک با نام برند دکتر گرفتم.

در کنار رپورتاژها، لینک دستی های قبلی را لایه ای تر کردم. یعنی برای همان تعداد محدود لینک دستی که ساخته بودم، بک لینک زدم.

این تقریبا تمام فعالیت آف پیجی بود که بر روی این سایت انجام شد.

توجه کنید که در طول این ماه نیز ما همچنان 15 محتوا تولید می کردیم و در روز و ساعت مقرر منتشر می کردیم.

ماه 4.5 : پایان پروژه

نیمه های ماه آخر بودیم که بنا به دلایلی کارفرما راضی به ادامه کار نبود و در نتیجه پروژه قطع شد.

قبل از آن، در این ماه شروع کرده بودم به آپدیت کردن محتوای مانی پیج ها، با توجه به کلماتی که سرچ کنسول به من داده بود.

همچنین کامنت مارکتینگ برای پست های بلاگ را آغاز کرده بودم.

جدای از آن، دستی هم به سر و روی بک لینک ها و رپورتاژ ها می کشیدم.

چه بود، چه شد؟

کل فعالیت هایی که انجام دادم را بی کم و کاست برایتان شرح دادم.

خیلی سریع بگذارید ببینیم وضعیت سرچ کنسول سایت چه بود و چه شد:

بازه قرمز رنگ، بازه زمانی اجرای پروژه بود. همانطور که می بینید، پروژه تازه رشدش را بعد از اتمام پروژه دارد نشان می دهد 🙂 این یکی از دردسرهای حوزه کاری سئو است!

همانطور که در ابتدا گفتم، میانگین کلیک های روزانه هفته آخر پیش از شروع پروژه، برابر 9.42 بوده است. در حالیکه آمار هفته پایانی پروژه، برابر 77.8 بوده است.

سرانگشتی بخواهیم حساب کنیم، رشد این وبسایت چیزی در حدود 725 درصد بوده است. به عبارتی می توان گفت ترافیک آن حدود 7-8 برابر شده است.

البته من در جدول دیگری، روند رشد ماه به ماه را مستند کرده ام. تصویر زیر را ببینید:

همانطور که مشاهده می کنید، از همان ماه اول رشد پروژه آغاز شده بود (که احتمالا بدلیل تغییرات ساختاری سایت بوده است) و پس از آن صرفا سرعتش بیشتر شده است، که آن هم به دلیل حجم بالای تولید محتوا بوده است.

توجه کنید که ماه آخر من تنها 15 روز کار کردم و در نتیجه آماری که تا روز 15ام ماه داشتم را ضربدر 2 کردم تا بتوانم به طور تخمینی آمار ماه آخر را محاسبه کنم.

نتیجه گیری، برداشت من، ختم کلام

تجربه من از این پروژه کوتاه مدت این بود که تاثیر محتوا هنوز همان است. هنوز هم انتشار محتوای منظم، به طور مداوم، تاثیر خود را می گذارد و من مطمئنم تا یک ماه آینده نیز این سایت روند صعودی خواهد داشت.

تجربه دیگر من مربوط به کلیت پروژه بود. اینکه چگونه کارفرما را راضی نگه داریم. از آنجایی که پروژه 3 ماه قبل هم دست یک شخص دیگه بود و نتیجه ای نداشت، 135 روزی که پروژه دست من بود، ناخودآگاه انتظارات بیشتر بود.

در نتیجه من باید خیلی سریع یک سری نتایج را به کارفرما نشان می دادم تا اعتماد اولیه او را جلب کنم.

اما من راه زمان بر اما مطمئن تر را انتخاب کرده بودم که طبیعتا نیاز به زمان بیشتری داشت و در 4.5 ماه نمی توان به آن رسید.

نکته بعدی این که من معمولا قرارداد نمی بندم و به همین دلیل این پروژه هم مثل مابقی، می تواند در هر لحظه ای متوقف شود و بنابراین من این شانس را ندارم که تا انتهای پروژه باشم و ثمره کارم را به خوبی برداشت کنم.

در نهایت، تجربه دیگر من که قبلا هم بارها ثابت شده این است که سئو تکنیکال و ساختار صحیح سایت باید از همان اول به خوبی رعایت شود. چرا که بسیار مسیر سئو را هموار می کند و دردسرهای بیشتری را روی دوش شما نمی اندازد.

در پایان، امیدوارم که این کیس استادی برای شما مفید بوده باشد.

حتما و حتما، کامنت بگذارید و نظر خودتان را با من در میان بگذارید تا بتوانم اگر عمری باقی بود و اینترنتی، کیس استادی بعدی را هم برایتان منتشر کنم.

0 0 رای
به این مقاله امتیاز دهید
نیما حسن زاده

نیما حسن زاده

نیما حسن زاده هستم، از سال 97 به صورت تخصصی در زمینه سئو و دیجیتال مارکتینگ فعالیت دارم. در حال حاضر به صورت تخصصی روی شاخه CRO و بهینه‌سازی فروش متمرکز هستم. این‌جا سعی می‌کنم دانش و تجربه خودم را با شما به اشتراک بگذارم.
4 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
علی فرجامی

خیلی تجربه جالبی بود و امیدوارم همه مثل شما تجربه خودشون رو بصورت رایگان شرح بدن که بقیه سئو کار ها هم بتونن مثل من از تجربه دیگران درس بگیرن و توی پروژه هاشون استفاده کنن.
ممنونم بخاطر ارائه تجربتون

فاطمه

عالی بود مرسی از توضیحات دقیق و شفاف تون

فهرست مطالب
4
0
دوست داریم نظرتو بدونیم، پس برامون بنویس...x